معنی فارسی اصطلاح: Fall ill

معنی فارسی اصطلاح: Fall ill

یک اصطلاح ربطی به سرما سرماخوردگی ندارد. وقتی کسی به طور کاملا ناگهانی بیمار میشود (هر بیماری) از این اصطلاح استفاده میشود.


[sc_embed_player fileurl=”/Englishaudios/102Idioms/4-health-idioms-13.mp3″ a”] Fall ill  

  • بیمار شدن
  • To suddenly become ill.

 

 جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Fall ill :

تلفظ جمله معنی

[sc_embed_player fileurl=”/Englishaudios/102Idioms/4-health-idioms-14.mp3″ a”]

The students all fell ill after trying the new drink at the summer camp. دانش آموزان بعد از امتحان کردن نوشیدنی جدید در اردوی تابستان همگی بیمار شدند.

[sc_embed_player fileurl=”/Englishaudios/102Idioms/4-health-idioms-15.mp3″ a”]

Diana fell ill after the death of her husband. دیانا پس از مرگ شوهرش بیمار شد.
[sc_embed_player fileurl=”/Englishaudios/102Idioms/4-health-idioms-16.mp3″ a”]

Make sure the kids don’t fall ill just before the exam.

مطمئن شوید که بچه ها درست قبل از امتحان بیمار نشوند .

 

 

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *